بازی بُرد بُرد
و سرانجام نتیجهی «بُرد بُرد»، حاصل چهار سال درگیری سیاسی لبنان شد؛ نتیجهای که شاید بتواند لبنان را در آرامشی نسبی فرو برد؛ آرامشی البته نا مطلوب برای دشمن.
شاید 14مارس را پیروز قاطع و بدون چون و چرای انتخابات بدانیم اگر مانند خیلیها بانگاهی سطحی و ابتدایی به نتایج بدست آمده بنگریم، و بگوییم «به هر حال اتحاد 14مارس توانست کرسیهای بیشتری نسبت به اتحاد 8مارس در مجلس نمایندگان بدست آورد.»
برای اشراف به زوایای مختلف این مسئله باید به این سوال پاسخ بگوییم که دو طرف درگیر درپی چه نتیجهای از انتخابات لبنان بودند و چه چیزی عایدشان شد؟ پاسخ به این سوال نتیجهی بُرد بُرد را روشن تر مینماید.
خواستههای هریک
اتحاد غربگرای 14 مارس به رهبری «المستقبل» و سعد حریری این انتخابات را بازی مرگ و زندگی میدانستند . این حزب که اکثریت نسبی نمایندگان مجلس پیشین را در اختیار داشت برنامهی خود در این انتخابات را حفظ و تقویت همین اکثریت قرار داده بود. همچنین این اتحاد تلاش فراوانی کرد برای نفی ادعای اپوزیسیون یا 8مارس مبنی بر «برخورداری حمایت اکثریت مردم».
14مارس برای زمینه چینی رسیدن به آرزوی دیرینهاش یعنی خلع سلاح حزبالله، در برخی حوزههای انتخاباتی و به طور مشخص در بین مسیحیان سیاست ارعاب را در پیش گرفت. این اتحاد با استفاده از تیمهای شایعه پراکنی و دروغ پردازی و حتی دخالت مستقیم رسانههای رسمی و برخی نامزدها ادعاهای متعددی درباره حزبالله و سلاحش مطرح کرد و از این طریق مردم را از رای دادن به 8مارس میترساند. «خطر استفادهی حزبالله از سلاح در انتخابات»، «خطر بروز مجدد درگیریهای مسلحانه»، «خطر از سرگیری جنگ فراگیر از سوی اسرائیل در صورت پیروزی 8 مارس» برخی از این ادعاها بودند که توانستند برخی را از رای دادن به 8 مارس منصرف کنند.
از سوی دیگر 8مارس به رهبری «حزبالله» و سید حسن نصرالله این انتخابات را نه بازی مرگ و زندگی که انتخاباتی راهبردی برای آینده لبنان توصیف کردند. اپوزیسیون که در مجلس پیشین اقلیت را در اختیار داشت در پی بدست آوردن اکثریت نسبیی از مجلس نمایندگان لبنان و همچنین تثبیت ادعای در اختیار داشتن اکثریت مردمی بود. از سوی دیگر اتحاد 8مارس و مخصوصا حزبالله سعی کرد از این انتخابات و به طور ویژه انتخابات حوزههای انتخابی مرزی که بیشترین آسیب را در یورشهای اسرائیل دیده بودند به عنوان رفراندومی برای مقاومت اسلامی لبنان استفاده کند.
بُرد بُرد
نتیجهی انتخابات لبنان هرچه که بود پیروزی قاطعی برای هیچکدام از دو طرف در بر نداشت.
14مارس همان اکثریت کرسیهای مجلس را که در اختیار داشت دوباره به دست آورد و از این موفقیت به عنوان پیروزی تاریخی و بزرگ یاد کرد. ناگفته نماند خیلیها در سلامت همین پیروزی 14 مارس تشکیک کردند. خرید گستردهی آرا، تطمیع بعضی نامزدها در پیوستن به 14 مارس و خرج کردن مبالغ هنگفتی برای به لبنان آوردن چند صد هزار لبنانی به داخل لبنان برای کسب آرائشان از جمله اقدامات این اتحاد برای کسب این بُرد بود. همین شد که سلامت این پیروزی زیر سوال رفت.
پس از خوابیدن غبارهای سرمستی و شادمانی 14 مارسیها و پس از شمارش و تجمیع دقیق آرا واقعیتی روشن شد که پیروزی آشکاری به 8 مارس هدیه کرد. بیش از 57 درصد رای دهندگان لبنانی به نامزدهای گروه 8مارس رای داده بودند که این نشان از اکثریت مردمی این اتحاد بود؛ اکثریتی که نشان از قدرت اتحاد حامی مقاومت اسلامی و ضعف قوانین انتخاباتی لبنان داشت.
اعتماد سازی در خصوص سلاح حزبالله پیروزی دیگر جریان 8مارس در انتخابات لبنان بود. حزبالله در این انتخابات نشان داد بر خلاف ادعاهای سران 14 مارس به قواعد و اصول دموکراسی پایبند است و پس از پیروزی گروه مقابل نه تنها از سلاح خود استفاده نکرد که حتی این پیروزی را تبریک گفت.
آرای اتحاد هشت مارس در ضاحیهی جنوبی بیروت و مناطق مرزی جنوب لبنان و همچنین آرای قاطع تمامی نامزدهای حزبالله نشان از رای «آری» در رفراندوم سلاح مقاومت اسلامی لبنان بود. این سومین و مهمترین پیروزی اتحاد هشت مارس به حساب میآید.
آرامش نامطلوب
نصیب هرکدام از احزاب 8 مارس و 14 مارس در این انتخابات بردی و باختی بود؛ نتیجهای که هر چیز غیر از آن ممکن بود لبنان را به دامن درگیریهایی دوباره گرفتار کند. به نظر میرسد این نتیجه آرامشی نسبی برای لبنان در پی خواهد داشت؛ آرامشی که اصل مبارزات سیاسی حزب الله برای کسب همین آرامش بود؛ آرامشی داخلیی که نیاز اولیه حزبالله است برای پرداختن به برنامهی اصلی؛ آرامشی نامطلوب برای قاتلین عماد مغنیه.
و سرانجام نتیجهی «بُرد بُرد»، حاصل چهار سال درگیری سیاسی لبنان شد؛ نتیجهای که شاید بتواند لبنان را در آرامشی نسبی فرو برد؛ آرامشی البته نا مطلوب برای دشمن.
شاید 14مارس را پیروز قاطع و بدون چون و چرای انتخابات بدانیم اگر مانند خیلیها بانگاهی سطحی و ابتدایی به نتایج بدست آمده بنگریم، و بگوییم «به هر حال اتحاد 14مارس توانست کرسیهای بیشتری نسبت به اتحاد 8مارس در مجلس نمایندگان بدست آورد.»
برای اشراف به زوایای مختلف این مسئله باید به این سوال پاسخ بگوییم که دو طرف درگیر درپی چه نتیجهای از انتخابات لبنان بودند و چه چیزی عایدشان شد؟ پاسخ به این سوال نتیجهی بُرد بُرد را روشن تر مینماید.
خواستههای هریک
اتحاد غربگرای 14 مارس به رهبری «المستقبل» و سعد حریری این انتخابات را بازی مرگ و زندگی میدانستند . این حزب که اکثریت نسبی نمایندگان مجلس پیشین را در اختیار داشت برنامهی خود در این انتخابات را حفظ و تقویت همین اکثریت قرار داده بود. همچنین این اتحاد تلاش فراوانی کرد برای نفی ادعای اپوزیسیون یا 8مارس مبنی بر «برخورداری حمایت اکثریت مردم».
14مارس برای زمینه چینی رسیدن به آرزوی دیرینهاش یعنی خلع سلاح حزبالله، در برخی حوزههای انتخاباتی و به طور مشخص در بین مسیحیان سیاست ارعاب را در پیش گرفت. این اتحاد با استفاده از تیمهای شایعه پراکنی و دروغ پردازی و حتی دخالت مستقیم رسانههای رسمی و برخی نامزدها ادعاهای متعددی درباره حزبالله و سلاحش مطرح کرد و از این طریق مردم را از رای دادن به 8مارس میترساند. «خطر استفادهی حزبالله از سلاح در انتخابات»، «خطر بروز مجدد درگیریهای مسلحانه»، «خطر از سرگیری جنگ فراگیر از سوی اسرائیل در صورت پیروزی 8 مارس» برخی از این ادعاها بودند که توانستند برخی را از رای دادن به 8 مارس منصرف کنند.
از سوی دیگر 8مارس به رهبری «حزبالله» و سید حسن نصرالله این انتخابات را نه بازی مرگ و زندگی که انتخاباتی راهبردی برای آینده لبنان توصیف کردند. اپوزیسیون که در مجلس پیشین اقلیت را در اختیار داشت در پی بدست آوردن اکثریت نسبیی از مجلس نمایندگان لبنان و همچنین تثبیت ادعای در اختیار داشتن اکثریت مردمی بود. از سوی دیگر اتحاد 8مارس و مخصوصا حزبالله سعی کرد از این انتخابات و به طور ویژه انتخابات حوزههای انتخابی مرزی که بیشترین آسیب را در یورشهای اسرائیل دیده بودند به عنوان رفراندومی برای مقاومت اسلامی لبنان استفاده کند.
بُرد بُرد
نتیجهی انتخابات لبنان هرچه که بود پیروزی قاطعی برای هیچکدام از دو طرف در بر نداشت.
14مارس همان اکثریت کرسیهای مجلس را که در اختیار داشت دوباره به دست آورد و از این موفقیت به عنوان پیروزی تاریخی و بزرگ یاد کرد. ناگفته نماند خیلیها در سلامت همین پیروزی 14 مارس تشکیک کردند. خرید گستردهی آرا، تطمیع بعضی نامزدها در پیوستن به 14 مارس و خرج کردن مبالغ هنگفتی برای به لبنان آوردن چند صد هزار لبنانی به داخل لبنان برای کسب آرائشان از جمله اقدامات این اتحاد برای کسب این بُرد بود. همین شد که سلامت این پیروزی زیر سوال رفت.
پس از خوابیدن غبارهای سرمستی و شادمانی 14 مارسیها و پس از شمارش و تجمیع دقیق آرا واقعیتی روشن شد که پیروزی آشکاری به 8 مارس هدیه کرد. بیش از 57 درصد رای دهندگان لبنانی به نامزدهای گروه 8مارس رای داده بودند که این نشان از اکثریت مردمی این اتحاد بود؛ اکثریتی که نشان از قدرت اتحاد حامی مقاومت اسلامی و ضعف قوانین انتخاباتی لبنان داشت.
اعتماد سازی در خصوص سلاح حزبالله پیروزی دیگر جریان 8مارس در انتخابات لبنان بود. حزبالله در این انتخابات نشان داد بر خلاف ادعاهای سران 14 مارس به قواعد و اصول دموکراسی پایبند است و پس از پیروزی گروه مقابل نه تنها از سلاح خود استفاده نکرد که حتی این پیروزی را تبریک گفت.
آرای اتحاد هشت مارس در ضاحیهی جنوبی بیروت و مناطق مرزی جنوب لبنان و همچنین آرای قاطع تمامی نامزدهای حزبالله نشان از رای «آری» در رفراندوم سلاح مقاومت اسلامی لبنان بود. این سومین و مهمترین پیروزی اتحاد هشت مارس به حساب میآید.
آرامش نامطلوب
نصیب هرکدام از احزاب 8 مارس و 14 مارس در این انتخابات بردی و باختی بود؛ نتیجهای که هر چیز غیر از آن ممکن بود لبنان را به دامن درگیریهایی دوباره گرفتار کند. به نظر میرسد این نتیجه آرامشی نسبی برای لبنان در پی خواهد داشت؛ آرامشی که اصل مبارزات سیاسی حزب الله برای کسب همین آرامش بود؛ آرامشی داخلیی که نیاز اولیه حزبالله است برای پرداختن به برنامهی اصلی؛ آرامشی نامطلوب برای قاتلین عماد مغنیه.
این یادداشت در شمارهی 105 نشریهی دیدار آشنا منتشر شد